Anonymous

No time...No where...No ONE

Thursday, May 25, 2006

 

سيماي خاردار

نميدونم امروز، ديروزه يا ديروز، امروز بود!يعني فردام امروز و ديروزه يا امروز، فرداست!نميدونم چي به چيه!كي به كيه!ديروز بود يا پريروز تو راه دانشگاه همون اتفاقاتي كه ديروزش افتاده بود افتاد!اون آقاهه رو كه ديدم خشكم زد!يهو با خودم گفتم من ديروز همين آقاهه رو نديده بودم؟!يه لحظه حس كردم زندگيم فقط يه روزه، ديروز!چقدر زندگيم مسخره اس كه هيج روزش با فرداش و روز قبلش تفاوت نداره!انگار كن كه اصلا وجود نداري، چه لطمه اي به دنيا و روزگار مي خوره!هر روز ديروزه!و توي همه ي ديروزا بايد لبخندتو فراموش نكني چون ممكنه يك نفر عاشق لبخندت باشه(گابريل گارسيا ماركز)ميخوام صد سال سياه نخندم!توي همه ي ديروزا بايد بگردي و بشيني پيش بقيه و اونارو از ناراحتي در بياري!ولي اوني كه ميتونه تورو از ناراحتي دربياره هيج وقت پيداش نميشه!يا پيداش ميشه و ميزاده ميره!آدمايي كه خوبن آخرش هميشه بد ميشن!اونايي كه از خوبا كمترن(نميگم بد) هميشه بهترين ميشن!اتفاقات دنيامون خيلي عجيب و حيرت آوره ولي جالب نيست!اصلا بيشتر غمناكه!

Saturday, May 20, 2006

 

وووو

شهريار
سايه جان رفتني‌استيم بمانيم که چه
زنده باشيم و همه روضه بخوانيم که چه
**********
درس اين زندگي از بهر ندانستن ماست
اين همه درس بخوانيم و ندانيم که چه
**********
خود رسيديم به جان نعش عزيزي هر روز
دوش گيريم و به خاکش برسانيم که چه
**********
آري اين زهر هلاهل به تشخص هر روز
بچشيم و به عزيزان بچشانيم که چه
**********
دور سر هلهله و هاله‌ي شاهين اجل
ما به سرگيجه کبوتر بپرانيم که چه
**********
کشتي‌اي را که پي غرق شدن ساخته‌اند
هي به جان کندن از اين ورطه برانيم که چه
*********
بدتر از خواستن اين لطمه‌ي نتوانستن
هي بخواهيم و رسيدن نتوانيم که چه
*********
ما طلسمي که قضا بسته ندانيم شکست
کاسه و کوزه سر هم بشکانيم که چه
*********
گر رهايي است براي همه خواهيد از غرق
ورنه تنها خودي از لجه رهانيم که چه
*********
ما که در خانه‌ي ايمان خدا ننشستيم
کفر ابليس به کرسي بنشانيم که چه
*********
مرگ يک بار مثل ديدم و شيون يک بار
اين قدر پاي تعلل بکشانيم که چه
*********
شهريارا دگران فاتحه از ما خوانند
ما همه از دگران فاتحه خوانيم که چه

Thursday, May 18, 2006

 

و پيامي در راه

روزي خواهم آمد و پيامي خواهم آورد در رگ ها ، نور خواهم ريخت و صدا خواهم در داد: اي سبدهاتان پر خواب! سيب آوردم سيب سرخ خورشيد خواهم آمد ، گل ياسي به گدا خواهم داد زن زيباي جذامي را ، گوشواري ديگر خواهم بخشيد كور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ دوره گردي خواهم شد ، كوچه ها را خواهم گشت ، جار خواهم زد: آي شبنم ، شبنم ، شبنم رهگذاري خواهد گفت: راستي را ، شب تاريكي است ، كهكشاني خواهم دادش روي پل دختركي بي پاست ، دب اكبر را بر گردن او خواهم آويخت هر چه دشنام ها ، از لب ها خواهم برچيد هر چه ديوار ، از جا خواهم بركند رهزنان را خواهم گفت: كارواني آمد بارش لبخند ابر را ، پاره خواهم كرد من گره خواهم زد ، چشمان را با خورشيد ، دل ها را با عشق ، سايه ها را با آب ، شاخه ها را با باد و بهم خواهم پيوست ، خواب كودك را با زمزمه زنجره ها بادبادك ها ،‌ به هوا خواهم برد گلدان ها ،‌ آب خواهم داد خواهم آمد ، پيش اسبان ، گاوان ، علف سبز نوازش خواهم ريخت مادياني تشنه ، سطل شبنم را خواهم آورد خر فرتوتي در راه ، من مگس هايش را خواهم زد خواهم آمد سر هر ديواري ، ميخكي خواهم كاشت پاي هر پنجره اي ، شعري خواهم خواند هر كلاغي را ، كاجي خواهم داد مار را خواهم گفت:‌ چه شكوهي دارد غوك آشتي خواهم داد آشنا خواهم كرد راه خواهم رفت نور خواهم خورد دوست خواهم داشت
سهراب سپهري

Monday, May 01, 2006

 

:-& :-& :-&

امروز داشتم تو كامپيوترم چرخ مي زدم يهو اين مطلب و ديدم!جهل الخالق اصلا يادم نمياد خودم نوشتم يا كپي كردم از جايي!ولي وقتي غلط املايي هارو ديدم به اين نتيجه رسيدم كه خودم نبشتم!ديگه خودتون مي تونين تصميم بگيرين!:-& Always imagine the true love and suppose that u are in love with someone but when you really crash in love and see in another one’s eyes the brightness of loving u, you scare and u don’t like it because all of u have right now may loss. It’s very funny and cause laugh because the days before you like to be in love with somebody but when someone love u in own hearth u don’t like it and say no to him! Because u build s.o. in your mind and always think about him too much and couldn’t believe him to loved u, because u wait for the prince of stories to come and take u with the horse that have wings in to the palace of king “shah parioon”. And u maybe loss the person who like u! It’s very interesting and sometimes very bad to you!because you lost true love,sometime!

Archives

July 2005   August 2005   September 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   March 2010   April 2010   May 2010   July 2010   September 2010   October 2010   November 2010   December 2010   January 2011   February 2011   March 2011   July 2011   November 2011  

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]