Anonymous

No time...No where...No ONE

Friday, December 26, 2008

پا مسواكي

عجيب احساس عجيبي مي كنم!يه جوري شده همه چي!گاهي وقتا انقدر احساس تنهايي مي كنم كه دلم مي خواد با همه حرف بزنم ولي عدل همون موقع هيچكسي در دسترس نيست.گاهي منتظر يه زنگي اس.ام.اس اي ام ولي هيچي نمياد بعد يه بار كه تو استرس و نگراني ام كه به يه كاريم برسم چندتا اس.ام.اس باهم مياد و گاهي يادم ميره جواب بدم و حالا بيا توضيح بده كه كار داشتي به خدا!قبلنا شوق و ذوقم به آدما، زندگي بيشتر بود! الان احساس مي كنم سرد شدم!چيزايي كه قبلن برام مهم بود ديگه يه ذره ام اهميت نداره!چيزايي كه قبلنا به راحتي بهش ميخنديدم به هيچ وجه لبخندي نمياره واسم!حتي گاهي احساس غريبگي مي كنم!دلم برا دوستاي قديمم، هم وروديهام، هم دانشكده ايهام تنگ شده ولي بجز چندتاشون با بقيه ديگه مثل سابق نيستم!انگار يه چيزي مانع ارتباط مي شه!عين يه جونور عجيب و غريبي شدم كه در خطر انقراض ه و نمي دونه زيستگاهش كجاست!احساس مي كنم تو جمعا فقط نقش يه هويج رو بازي مي كنم!بازم برگشتم به هويج

posted by nahal # 7:48:00 PM 1 Comments

Tuesday, December 23, 2008

خاك در سراي تو

خرقه زهد و جام مي گرچه نه در خور همند

اين همه نقش ميزنم از جهت رضاي تو

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر

كاين سر پرهوس شود خاك در سراي تو

شاه نشين چشم من تكيه گه خيال تست

جاي دعاست شاه من بي تو مباد جاي تو

عاشق 4 بار خاك در سراي تو شم!:(((( ا

posted by nahal # 9:53:00 PM 0 Comments

Thursday, December 18, 2008

زمستون-چله بزرگ

دوروزه داره برف مياد و فقط فقط مي تونم نگاش كنم

پس فردا شب يلداست!هر وقت اسم شب يلدا مياد يا يادش ميوفتم دلم هوس شعر مي كنه.دلم مي خواد دور كرسي بشينم و شمع روشن كنم و شعر بگم.

posted by nahal # 3:28:00 PM 2 Comments

Wednesday, December 03, 2008

هيچ

ديگه مي دونم مي تونم يه ماسك گنده بزارم رو صورتم و ناراحتي و خوشحاليمو از عالم و آدم پنهون كنم!ديگه مي دونم توانائيشو دارم پيش تو بخندم و پيش اون گريه كنم! ديگه مي دونم تا يه حدي طاقت دارم، جلو خودم رو بگيرم اشك به گونه ام نرسه، بيشتراز توانم باشه زمان و مكان حاليش نيست. قبلنا گريه ام كه مي گرفت، دلم كه مي گرفت فقط تو مي تونستي درستش كني!آدما عوض مي شن!فاصله ها و جدائي ها و زندگي هاي جدا آدمارو از هم دور مي كنه تا جائي كه اون لحظه اي كه ناراحته دلش مي خواد يكي ديگه بجاي اون باشه!هركي بجز اون!چقدر لذت بخش فردا امتحان داشته باشي اما با خيال راحت لم بدي رو مبل و اصلن بهش فكر نكني و فردا بري و گند بزني!و چقدر مزخرفه كه رفتاراي آدما تكرار ميشه هي تكرار ميشه بازم تكرار ميشه!چقدر دلم مي خواست الان برف ميومد!مي پريدم تو خيابونو سرمو عين مرغ زير برفا مي كردم و آروم آروم آب ميشدم

posted by nahal # 10:08:00 PM 1 Comments