Anonymous

No time...No where...No ONE

Wednesday, March 25, 2009

 
آخرين ترسي كه كردم چند ساعتي به سال تحويل بود. ترسيدم. از تو. همه دور ميز جمع شده بودند، من رفتم دور سفره .از تو آئينه به ماهي قرمزاي بالدار نگاه كردم. سعي مي كردم اشكم نريزه پائين. امسالش سال عجيبي واسم بود. اتفاقاي جورواجور عجيب غريب، ولي اين آخريش رو يه جوري باور كردم!شايد چون آدمش فرق داشت. مي گفت يا مقلب ال.... حافظ رو نگاه كردم و از ته دل دعا كردم. يا محول ال... تيمور دست و پا مي زد، عين نارنج كه ميندازي تو آب!بهترين حال را برسان و برسانش!كلاه قرمزي دستش رو با اون حركت خاص خودش تكون داد و من بازم ياد تو افتادم عزيز جون

Sunday, March 22, 2009

 

بادكنك قرمزِ

دلش ميخواست بادكنكَ رو خيلي باد كنه!مي خواست بادش كنه و هروقت مي خواستش باهاش بازي كنه!تا نصفه بادش كرد!باد شده بود ولي نه خيلي!دستش رو به پشتش گرفت و فوت كرد!باد شد. باد شد. يهو فكر كرد اگه بتركه چي؟ترسيد!فكر كرد نكنه اگه بيشتر بادش كنه بتركه!مي گفت يعني همين اندازه باد بسه؟آخه اينجوري طاقت نمياورد!دلش باكنك گنده مي خواست!يهو فكر كرد بهتره بادش رو خالي كنه، مثل روز اولش شه!دودل بود!نمي دونست چي كار كنه

Saturday, March 21, 2009

 

عجيب

پنج دقيقه ديگه يه ساعت ديگست

Sunday, March 15, 2009

 
هميشه اينموقع سال دوست داشتم كاري نكنم جز اينكه بشينم يه جا و به يه چيزي زل بزنم!بعد تو اون زل زدنِ به چيزاي احمقانه خودم فكر كنم و كيف كنم!عاشق اين بودم كه الانا لب دريا باشم!بشينم و بنويسم!از هر دري!هر مزخرفي!فقط دلم مي خواد مغزم اراده كنه و دستم وول بخوره! دوست دارم طول راه رو بدوئم و جيغ بزنم!دوست دارم واسش نقاشي بكشم و شكلك درآرم!بعد شب كه تاريك شد و صداش وحشيانه شد وايسم جلوشو آواز بخونم!با آتيش روشن!نيمه اول سال رو دوست ندارم، ولي عاشق اين موقع هام!وقتي كه بو مياد!بعد تو هرچي مي گردي نمي فهمي منشاءش كجاست!فقط حس مي كني هست و مي توني لذت ببري ازش!انگار يه چيزيه تو هوا!هر سال اين وقتا هوس درياكنار مي كنم!كه زيردرختاي بهار سفره پهن كنيم. درخته رو تكون بديم وگُلاش بريزه تو سفره و بوي بهار نارنج بگيري!بعد اون بهارا رو بريزي تو چايي و چائيت بوي زندگي بگيره

Friday, March 13, 2009

 
چراغ قرمزشد. چراغ خيابونا و نور ماشينا باهم بازي مي كردند انگار!صداي آهنگ ماشين بغلي رو اعصاب بود.برگشتم نگاهش كردم، با خنده بدي تو چشمام زل زد و لبهاش رو مچاله كرد.با نگاه غضب آلود روم رو برگردوندم! "خانم ، فال بخر!" زد به شيشه!"خانم شب عيدِ، خانم فال بگير بهش ميرسي"خنده ام گرفته بود.خوب بلدن ملت رو سركار بزارن.راننده از تو آينه نگام كرد و پوزخند زد.با نگاه دنبالش كردم.رفت سراغ ماشين جلويي!يكيشون داشت خط چشم مي كشيد،اون يكي با موهاش ور مي رفت.انتظار كركره خنده و كرم ريختني رو داشتم ازشون كه خودمم شاد كنن!" خانم، فال بدم؟" شيشه سمت راست يه ذره اومد پايين.پسرك دستاش به شيشه بود وكله اش تا اونجايي كه ميرسيد، كه دماغش بود، تو ماشين بود."نه خانم، فال بخر!"صداي آهنگ زياد شد.صداي ريسه رفتن."باشه"پسرك كمرش شروع به تكون خوردن كرد. كم كم همه بدنش! دستاش رو گرفت بالا و شروع كرد به رقصيدن. فالا تو هوا چرخ مي زدند و پسرك فِر مي خورد. چشمهام تر شده بود،راننده قاه قاه مي خنديد وبا بوق همراهيشون مي كرد. ومن با نگاه متعجب گلوم رو گرفته بودم.پسرك دستشو برد تو ماشين.چشمهاش برق زد،خنديد. فالهاشو جمع كرد....خانم،فال مي خواي؟؟؟
دلم تنگه كه گوشيم زنگ بزنه، دكمه سبز رو بزنم و بگم:"سلام عزيزم"و بشنوم:" نهال جووووون، بپر
دارم نگران خودم ميشم!باورم نمي شه!رقصيدن يادم رفته!يعني با هيچي ديگه رقصم نمياد!باورم نميشه!مني كه انقدر لذت مي بردم ازش!نمي دونم يه نشونهِ بزرگيه يا چيز ديگه ايه!همون كه اون گفت شايد

Friday, March 06, 2009

 

كه هستم من آن تك درختي كه در پاي طوفان نشسته

عاشق اون تيكه بودم كه داد ميزديم:" اما با اين همه غصه،" بعد كمرم خم مي شد و قوز ميكردم و ميرفتم تو ميكرفون :"من هنوزم تورو مي خوام" زار مي زدم!عاشق اون هارموني بودم كه من سوم ميخوندم و دپِ دپ ، و اون پنجم ميخوند و گاهي زار مي زد ولي گاهي انگار شاديشو جيغ ميزد!عاشق اينم كه باز برم رو سن و تو اون نور آبي و زرد اتاق خوابم(با قوت گرفتن از اينكه دونفر حامي اون پائينن يا اون بالا) تو چشم آدمايي كه نمي ديدم كي ان، فقط يه كله مي ديدم و چشماي براق، نگاه كنم و هر از گاهي بخونم!تنبل شدم تنبل
پي.اس دوستت دارم نه به خاطر شخصيت تو،بلكه به خاطر شخصيتي كه من در كنار تو دارم
پسِ پي اس: لطفاً برداشت بد نشه!مخاطب خاص نداره اين مطلب

Archives

July 2005   August 2005   September 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   March 2010   April 2010   May 2010   July 2010   September 2010   October 2010   November 2010   December 2010   January 2011   February 2011   March 2011   July 2011   November 2011  

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]