از وقتي شبا موبايلم رو تو تختم ميزارم يا از وقتي تو رفتي، يا وقتي تو ديگه باهام حرف نزدي يا از وقتي .... نمي دونم از كي ديگه به آدما احساس مهربوني ندارم. قلبم تار شده. متنفرم از ساليتر كه بايد بشيني ورق بزني و فكر كني و گريه كني. متنفرم از اينكه همه آدما تكرار ميكنم همه آدما تاكيد ميكنم همه آدما شبيه يكي ديگن و فقط يكي ديگه. شما جفتتون خوب بلدين ب.گ.ا.ين، اصولاً آدما بسيار و چه با كيفيت همديگر رو ميگ.ا.ن. اصولاً چيز تهوع آوريه، و كلاً، صادقانه خوبه. خوبي فراموشي اينه كه يه سري اتفاقا زود يادت ميره و بديش براي نزديكانت اينه كه حرفاشون رو چندبار بايد تكرار كنند وبراي تو اينه كه يه سري حرفا فقط يكبار زده ميشه. يه زماني با زي و سوسن و ندا و سيما چه خنده ها كه سر هيچ و پوچ نميكرديم كه من هميشه تهش بد غصه ام ميشد و چه زمانايي كه با آرش و هوشمند به حرفاي چرت و پرتي كه شايد هيچي ازشون نميفهميدم و فحشايي كه معني و مفهومش رو نميدونم به آرامش كامل ميرسيدم. معمولاً وقتايي كه هيچ حرفي براي گفتن ندارم اوج لذتمه، مثل وقتايي كه تو ماشين نينا نشسته بودم و نينا حرف ميزد و من گوش ميكردم و چه لذتي ميبردم از اين گوش كردن. آروم ميشدم. احساس ميكنم اينجا ديگه جام نيست. نه اينكه من گنده شده باشم، نه، ترجيح ميدم دري وري هام رو برا خودم نگه دارم و اطرافيانم رو عذاب ندم. زمين به طور كامل سقوط كرده ولي من هنوزم دلم ميخواد شعر بگم. تو اين آخرين پست مزخرفم از همه اونايي كه اين پست باعث رنجششون شده عذر خواهي ميكنم
ستاره ها را باد خواهد برد و من، تو وتمام مردمان در افق هاي دوردست افول خواهيم كرد. نيست مي شويم. نيستي كه از هرآنچه بشر به چشم خود ديده هراس آورتر است. شهاب هاي بيشمار شروع به باريدن خواهند كرد و ما در بهت و حيرت برجا خواهيم ماند. واز ميان ما تنها آنان كه خورشيد چشمشان را كور كرده بود قهقه سر ميدهند. خنده هاي سكر آوري كه تا هفت آسمان خواهد رفت